آنچارتد (Uncharted) یک فیلم در ژانر اکشن-ماجراجویی است و اقتباسی از بازیهای ویدیویی به همین نام است. در این اثر آمریکایی به کارگردانی روبن فلیشر، تام هالند در نقش ناتان دریک و مارک والبرگ در نقش مربی و نیز ویکتور سالیوان و آنتونیو باندراس هنرنمایی میکنند. در این مقاله به نقد و بررسی این فیلم خواهیم پرداخت پس با ما همراه باشید.
مقدمه ای بر فیلم آنچارتد
چگونه فیلمی که بر اساس بازی ویدیویی ساخته شده است میتواند بی روحتر از خود بازی باشد؟ یکی از مشکلاتی که مدتهاست در دنیای بازیها وجود دارد این است که آنها فاقد عناصر انسانی هستند. یا این وجود، Uncharted روبن فلیشر حتی از فرنچایز برنده جایزهای که از آن اقتباس شده است نیز بی روحتر است. آنچارتد که به شدت تحت تأثیر جلوههای ویژه پرده کروماکی و نقشههای گنجیابی است، اساساً فاقد حس ماجراجویی است؛ ماجراجوییای که بازی سونی را به یکی از محبوبترین گزینههای طول تاریخ تبدیل کرده است.
نکته عجیبتر این است که خود بازی از لحاظ ساختار، شخصیت و روایت، بسیار سینماییتر از فیلم است. این فیلم به اندازه برخی از اقتباسهای فاجعه بار از بازیهای ویدیویی بد نیست؛ دست کم با دادن پیچ وتابهای اغراق آمیز به شعور طرفداران خود مانند بسیاری از این گونه فیلمها توهین نکرده است. با این حال، به نظر میرسد که آنچارتد ییش از آن که خودش را پرورش داده باشد، در تلاش بوده است تا بر ماجراهای شخصیت بازی یعنی ناتان دریک تمرکز کند. فیلم هیچ ریسکی را نمیپذیرد و از نظر داستانگویی حداقل تلاش ممکن را کرده است. به قول راجر، بازیهای ویدیویی هرگز نمیتوانند اثری هنر باشند. گزینههایی که فیلمها بر اساس آنها ساخته میشوند یقینا آثاری هنرمندانهتر هستند.
معرفی بازیگران و عوامل فیلم سینمایی نمور
شخصیت پردازی
ناتان دریک (با بازی تام هالند) بازگشتی به ایندیانا جونز داشته و از فیلمهای ماجراجویی مرتبط با آن الهام گرفته است. او باید یک شکارچی گنج خوش صحبت باشد. وی فردیست که رویکرد اخلاقی تا حدی خاکستری دارد؛ رویکردی که در آن دزدی مصنوعات گرانبها امری ضروری است زیرا هیچ کس دیگری نمیتواند مانند دریک قدردان ازش آنها باشد. هالند فردی چابک است اما فاقد وزن و قدرتیست که برای شخصیتی مانند دریک لازم است؛ فردی که در یتیم خانه بزرگ شده است و برای گذران زندگی حاضر است دزدی کند. اگر ایندیانا باهوشترین فرد حاضر در یک اتاق بود، دریک نیز باید فردی با تیزترین غرایز باشد. وی باید توانایی حل معماهای تاریخی را با تخصص و شجاعت داشته باشد. هالند بازیگر باهوشی است، اما در اینجا اشتباه کرده است. وی تا حدی به مانند بچههایی است که لباس شخصیت بازی ویدیویی مورد علاقهشان را میپوشند.
زمانی که دریک در یک بار کار میکند و جواهرات مشتریانش را میدزدد، ویکتور سالیوان با نام مستعار سالی (مارک والبرگ) به او نزدیک میشود. سالی به او میگوید که با برادر نیتان، سام، به یکی از معروفترین گنجهای گمشده تاریخ نزدیک شده است. آنها دفتر خاطرات کاوشگر معروف خوان سباستین الکانو را دزدیدهاند. این دفترچه آنها را به گنجینهای که توسط اکسپدیشن ماژلان پنهان شده بود راهنمایی کرده است. آنها به سرعت با سانتیاگو مونکادا، وارث خانوادهای که بودجه اکسپدیشن اولیه را تامین کرده بود، همراه میشوند. نقش سانتایاگو توسط آنتونیو باندراس ایفا شده است. حضور وی به قدری در فیلم کم است که گمان میشود نیمی از بخشهای حضور وی حذف شده است. هدف مونکادا توسط جو برداک ( با بازی تاتی گابریل) سرسخت برآورده میشود. این افراد با یکی از همکارهای قدیمی سالی در بارسلونا به نام کلویی فریزر (سوفیا علی) متحد میشوند.
نمایشی پر از ایراد با بازیگران سرشناس
آنچارتد این شخصیتها را در سفری به اسپانیا و فیلیپین از یکدیگر جدا میکند؛ با این حال این وضعیت اصلا خوب از آب درنیامده است. پرده سبز کروماکی میزان اهمیت محیط در فیلمی مانند این را به کلی نادیده گرفته است. طراحی صحنهها هرگز واقعی به نظر نمیرسند. چه ناتان و کلوئه در حال خزیدن در یک تونل غیرقابل توصیف به سمت گنج پنهان باشند، چه سالی وارد یکی از معدود صحنه های مبارزه در پاپا جان شده باشد، فرقی نمیکند. فیلمی مانند آنچارتد نیاز به انتقال صحیح وقایع به مخاطب دارد. ما باید در طول فیلم همراه با شخصیتها به سفر برویم، نه اینکه فقط تماشاگر تظاهر بازیگران به افتادن از هواپیما باشیم. بازی ویدئویی Uncharted بازیکنان را در سراسر جهان به حرکت وا میدارد. با این وجود، در طول این فیلم ماجراجویی سرد و غیر صمیمی، هرگز این احساس را نخواهید داشت.
اگر چیزی باشد که بتواند آنچارتد را از قعر بدترین اقتباسهای بازی ویدیویی نجات دهد، آن جذابیت نسبی بازیگران است. هالند شاید اشتباه کند، اما او یک ستاره فوق العاده دوست داشتنی سینما است. امیدوارم او بتواند در آینده گزینههایی را پیدا کند که از جذابیتهای او به نحو بهتری بهره ببرند. والبرگ تعادل خوبی بین کاریزمای خود و لحن خسته یک شکارچی گنج باتجربه ایجاد کرده است. باندراس هدر رفته است و گابریل در فیلم کاراکتری ناسازگار است. با تمام اینها، سوفیا علی مسلماً تنها فردیست که به خوبی متوجه شده است که Uncharted باید فیلمی سرگرمکننده باشد. او برای فیلم انرژی مورد نیاز و غیرقابل پیش بینی بودن را در زمانی که خودش بر روی صفحه نمایش است به ارمغان میآورد.
سریال جوکر ایرانی چند قسمت دارد و چه کسانی در آن شرکت می کنند؟
روند طولانی تولید
آنچارتد یکی دیگر از آن پروژههایی است که در طول این سالها به قدری تیمهای بالقوه تولید را پشت سر گذاشته است که هویت خود را از دست داده است. گزارشهایی از سال 2008 در مورد تلاش فیلمسازان مختلف برای ساخت این فیلم وجود دارد. دیوید او راسل، نیل برگر، جو کارناهان، شاون لوی، دن تراختنبرگ و تراویس نایت همگی گزینههای موجود در شایعات بودند.
وقتی پروژهای در طول سالها کنار گذاشته شده باشد، اغلب فیلم نهایی صرفا یک گزینه برای پایان دادن به انتظارات خواهد بود؛ نسخهای ضعیف که شامل عناصر رایج و اساسی و تمامی چیزهاییست که در طول سالها پیشنهاد داده شدهاند.
آنچارتد در تلاش است تا گزینههای جذابی را برای طرفداران و تازه واردان رو کند، اما این کار را به نحوی قابل پیش بینی انجام میدهد؛ رویکردی که هیچ جرقه یا برانگیختگی احساسیای در خود ندارد. من برخی از بازیهای آنچارتد را از ابتدا تا انتها برای چندین ساعت و بیش از یک بار بازی کردهام. با این حال احتمالاً دیگر هرگز این فیلم را برای بار دوم نخواهم دید.
برای مشاهده مطالب بیشتر درباره فیلم و سریال از صفحه اول وبلاگ وان مووی دیدن کنید
منبع: مجله ویکی